معنی مرد نامرئی

حل جدول

مرد نامرئی

اثری از هربرت جورج ولز


خالق مرد نامرئی

ولز


نامرئی

پنهان، غایب، مخفی

نادیدنی

نادیده

لغت نامه دهخدا

نامرئی

نامرئی. [م َ] (ص مرکب) نامشهود. لایری. غیرمرئی. ناپیدا. نادیده. || غیب. نادیدنی. رؤیت ناشدنی. رؤیت ناپذیر.
- نامرئی شدن، غیب شدن. غایب شدن.

مترادف و متضاد زبان فارسی

نامرئی

پنهان، غایب، غیب، غیبی، گم، مخفی، ناپدید، ناپیدا، نامشهود، نهان،
(متضاد) پیدا

فرهنگ معین

نامرئی

(مَ) [فا - ع.] (ص.) نادیدنی.

فرهنگ عمید

نامرئی

غیر مرئی، نادیدنی،

فرهنگ فارسی هوشیار

نامرئی

نادیدنی، غیب، ناپیدا

فارسی به ایتالیایی

نامرئی

invisibile

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

مرد نامرئی

545

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری